گفتم مخلصیم،خندید گفت ما بیشتر!
وقتی میخندید،سبیلاش موازی خط زمین میشد.بر خلاف ظاهرش،خیلی مهربون و باحال بود!
تردید داشتم ازش بخوام باهام عکس بندازه یا نه.فکر میکردم ممکنه ناراحت شه!
وقتی گفتم عکس بندازیم؟
با صدای کلفتش گفت بندازیم داداش …
ادامه در ادامه
یادش بخیر!!
مشهد،دو هفته پیش،بازار کنار حرم…